قتل فجیع همسر با ضربات خنجر!
به گزارش هنجس بلاگ، تحقیقات از مردی که همسرش را با ضربات خنجر در جنوب تهران به قتل رسانده، در حالی ادامه دارد که او تا به امروز دو انگیزه متفاوت را برای جنایت عنوان نموده و ابتدا مدعی شده به خاطر مسائل اقتصادی با همسرش اختلاف داشته و او را کشته است.
این مرد سپس ادعا کرد یک بار خواب دیده دو مار روی گردنش راه می رفتند و او دوباره شب حادثه مار ها را روی گردن زنش دیده و قصد داشته آن ها را بکشد، اما همسرش به قتل رسیده است.
این مرد در حالی توهم را دلیل اصلی قتل عنوان نموده که پیش از این نیز متهمان زیادی ادعا های مشابهی را مطرح نموده بودند، اما آیا چنین جنایاتی واقعا به خاطر توهم رخ می دهد یا این گونه ادعا ها فقط تلاشی از سوی متهمان برای فرار از مجازات است.
حافظ باجغلی، روان پزشک، می گوید: این پدیده ای شایع است که تصورات و هذیان های فرد باعث می گردد باور های اشتباهی را در ذهن خود متصور گردد و دست به یک فاجعه و قتل بزند، اما در خصوص مردی که ادعا می نماید مار روی گردن همسرش بوده، نکته قابل توجه این است که این فرد با سایکوز یا جنونی که ما در حالت مرسوم می شناسیم مقداری متفاوت است، به خاطر اینکه در رؤیا و خواب رخ داده است. معمولا افکار اشتباهی در ذهن یک نفر به باور تبدیل شده و این باور آن قدر عمیق است که منجر به اقدامی مثل قتل می گردد. این اتفاق معمولا در بیداری رخ می دهد و درواقع ریشه در اختلالات جدی روان پزشکی یا سوءمصرف مواد مخدر دارد، ولی چیزی که در این ماجرا برای من عجیب است این است که ریشه ها و جرقه های قتل در خواب رخ داده است. در این پرونده متهم چند روز قبل از قتل به همسرش می گوید من این مار ها را دیدم و همسرش این اطمینان را به او می دهد که خواب بوده است. متهم چند روز بعد در توهماتش دوباره مار ها را می بیند که روی گردن همسرش هستند. او در این مرحله شاید صرفا نمی خواسته مار ها را از بین ببرد و ممکن است در اندیشه های بدبینانه و هذیانی فکر نموده اصلا خود همسرش منشأ این مارهاست. به هرحال این ماجرا از نقطه نظر روان شناسی تحلیلی خیلی قابل بحث است.
باجغلی ادامه می دهد: اینکه متهم ابتدا موضوع اختلافات اقتصادی را مطرح نموده و بعد ماجرای مار ها را گفته، یک امتیاز بیشتر به نفع اختلال روان پزشکی است، چون این تناقض گویی ها و طفره رفتن ها از اتفاق اصلی یکی از بخش های مهم در اختلالات روان پزشکی است. اگر کسی بخواهد از اختلالات روان پزشکی سوءاستفاده کند و بگوید که من به دلیل آن مرتکب قتل شده ام، خیلی زود همه چیز را به علامت های روان پزشکی ربط می دهد، اما اتفاقا آن هایی که واقعا اختلال روانی دارند و نمی خواهند تمارض نمایند بیشتر دلیل های سطحی غیرمرتبط با جرمی که انجام داده اند می آورند و علامت های روان پزشکی را مطرح نمی نمایند. وقتی متهم در اظهارات اولیه موضوع دیگری را مطرح نموده، اما در ادامه اعتراف نموده که مار دیده، حداقل مقداری مطمئن تر می شویم که واقعا از یک اختلال روان پزشکی رنج می برد و تمارض نمی نماید.
این روان پزشک درباره بیماری احتاقتصادی مرد همسرکش نیز توضیح داد: به طور تعیین در خصوص نوع بیماری نمی توان حرف زد و بهتر است بگوییم این علامتی که فرد داشته چه علامتی است. وقتی فرد مار را روی گردن همسر خود دیده، یک توهم یا اصطلاحا هالوسینیشن است. توهمات بینایی انواع مختلفی دارند و شایع ترین نوع آن این است که محرک حسی وجود ندارد و یک نفر فکر می نماید چیزی را می بیند. ممکن است این توهمات در هرکدام از احساسات پنج گانه اتفاق بیفتد، ما توهم بویایی، شنوایی و بقیه حواس را داریم. علامتی که فرد ماری را دیده و حس نموده روی پوست گردنش راه می رود یک توهم است که هم توهم لامسه دارد و هم توهم بینایی، ولی احتمالا همراه این توهم یک باور غیرمنطقی که به باور نشسته و ما آن را هذیان می نامیم هم در این فرد شکل گرفته است و مثلا می تواند هذیان بدبینی باشد و او به این فکر کند که این مار را چه کسی فرستاده است؟
احتمالا کسی بوده که با او دشمنی داشته و ممکن است به این نتیجه رسیده باشد که این مار ها را همسرش فرستاده و منشأ این مار ها همسرش بوده است. به هرحال علامت واضحی که در این ماجرا وجود دارد توهم است و البته علامت های پنهانی نیز ممکن است وجود داشته باشد و برای تشخیص آن احتیاج به توضیح حال بیشتر داریم. هذیان و توهم جزء طیف وسیعی از اختلالات روانی هستند که ما به آن ها سایکوز می گوییم، ولی اینکه چه نوع سایکوزی است احتیاج به توضیح حال داریم.
به طورکلی سایکوز یعنی بیماری که ارتباطش با واقعیت قطع می گردد و چیز هایی را می بیند و می شنود که دیگران نمی بینند و به چیز هایی اعتقاد دارد که عملا امکان پذیر نیست، به هرحال ممکن است این سایکوز گذرا باشد؛ مثلا فرد برای 24 ساعت به آن مبتلا گردد، اما فرض کنید اگر فردی از 24 ساعت تا یک ماه دچار سایکوز باشد، ما به آن سایکوز یا جنون گذرا می گوییم که خوش خیم است. ولی اگر یک ماه تا شش ماه طول بکشد، به آن اسکیزوفرنی فرم می گوییم و اگر بیش از شش ماه باشد، اختلال اسکیزوفرنیا یا روان گسیختگی است که یک اختلال مزمن روان پزشکی محسوب می گردد و احتیاج به درمان جدی تری دارد. البته ممکن است توهم ناشی از مصرف مواد باشد که بیشتر در محرک ها و موادی که آمفتامین دارند مثل شیشه و کوکایین شاهد آن هستیم.
منبع: فراروbestcanadatours.com: مجری سفرهای کانادا و آمریکا | مجری مستقیم کانادا و آمریکا، کارگزار سفر به کانادا و آمریکا